سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و از معنى لا حول و لا قوة إلاّ باللّه از او پرسیدند ، فرمود : ] با وجود خدا ما را بر چیزى اختیار نماند و چیزى نداریم جز آنچه او ما را مالک آن گرداند . پس چون ما را مالک چیزى کرد که خود بدان سزاوارتر است تکلیفى بر عهده‏مان گذاشته و چون آن را از ما گرفت تکلیف خود را از ما برداشته . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

دسته بندی موضوعی یادداشتها
 
محمود صادقی ، حسن فاطمی (محمود) ، حسین شفیعی (مسیب) ، حسن صادقی (طاهر) ، ابوالحسن صادقی (علی) ، علی رضا صادقی (حسین) ، علی طباطبایی (محسن) ، نادر منصوری (علی) ، شهربانو فاطمی (مرتضی) ، حسن منصوری (تقی) ، حمید رضا طیبی ، علی صادقی (ابوالفضل) ، حسین جمشیدی (علی) ، مولود جهانگیری ، غلام حسین صادقی (محمد) ، محمد رضا ابراهیمی ، حسین مهروی ، عبدالجواد صادقی (حسین) ، علی صادقی (اسماعیل) ، غلام رضا فاطمی مجاهد ، علی صادقی (گنگی) ، الهی ، عیسی مسترحمی ، محمود صادقی (حسن) ، حسین علی شفیعی (علی) ، حسن صادقی (تراب) ، حسن قیصری (حسین) ، عباس علی صادقی (غلام حسین) ، رضا فاطمی (حسن خان) ، شهرداری حسن آباد جرقویه ، حمید رضا جمشیدی (نادر) ، جواد طباطبایی (محسن) ، غلام حسین منصوری ، مسعود صادقی (علی) ، هدایت الله مسترحمی ، محمود طباطبایی نژاد ، محمد صادقی (حسین) ، محمد علی قیصری (حسین) ، غلام حسین جمشیدی (محمد زینل) ، حمید فاطمی (حسن) ، حسن صادقی ، علی صادقی - اسماعیل ، علی جمشیدی (حسین) ، علی جمشیدی (محمد حسن) ، رضا فاطمی (مهدی) ، سعید فاطمی (عیسی) ، سید علی طباطبائی ، رحمت الله جمشیدی ، رسول صادقی (محمود) ، عباس سعادت (رضا) ، عباس صادقی ، عباس صادقی (حسین) ، ابراهیم جمشیدی ، ابراهیم شفیعی ، اشرف جمشیدی (محمدرضا) ، حسن صادقی (خدابخش) ، جواد صادقی ، جواد مفرد کهلان ، حسن صادقی (محمود) ، محمد شفیعی (اسماعیل) ، محمد رضا شفیعی ، مجید صادقی (رضا) ، مجید فاطمی (شجاع) ، محمود فاطمی (مرتضی) ، علی طباطیایی (محسن) ، علی فاطمی (شجاع) ، علی منصوری (محمد) ، غلام حسین جمشیدی ، علی ضیایی ، غلام رضا جمشیدی (حسن) ، غلام رضا شفیعی ، غلام رضا قیصری ، فاطمه فاطمی (رضا) ، مجمع فرهنگی اسلامی رشد اندیشه حسن آباد جرقویه ، مجمع فرهنگی اسلامی رشد اندیشه شهر حسن آباد ، محمود فاطمی (یدالله) ، مرتضی صادقی (محمد) ، مسعود صادقی ، محمد قیصری ، محمد طیبی ، محسن فاطمی (عبدالله) ، محمد پایدار ، محمد تقی منصوری ، محمد سعادت ، وبلاگ حسن آبادیها ، یحیی آزادی (محمد علی) ، مصطفی جمشیدی ، مصطفی فاطمی (اکبر) ، منبع : وبلاگ حسن آبادیها ، مهدی جمشیدی ، موسسه فرهنگی هنری قرآن وعترت ، موسسه فرهنگی هنری قرآن وعترت حسن آباد ، موسسه قرآن وعترت حسن آباد ، موسسه ی فرهنگی هنری قرآن وعترت حسن آباد ، حسن طاهر ، حسن صادقی (محمد) ، حسین منصوری (رضا) ، حسن قیصری (محمد) ، اشرف فاطمی (عیسی) ، اصغر طیبی ، اصغر فاطمی (حسین) ، اعظم فاطمی (رضا) ، ابوالفضل صادقی (علی محمد) ، احمد جمشیدی ، احمد سعادت (محمد) ، احمد شفیعی (محمد) ، احمد صادقی (رضا) ، ابوالحسن صادقی ، جواد فاطمی (محمود) ، باقر جعفرزاده ، پایگاه شهید رجائی ، پریسا قنبری ، شهرداری حسن آبادجرقویه ، طاهره فاطمی (محمد) ، داود صادقی ، دبیرستان شهید مطهری حسن آباد ، عبدالحمید شفیعی ، عباس علی منصوری ، عباسعلی قیصری ، عبد الحمید شفیعی ، علی صادقی (رضا) ، علی رضا طباطبایی (محسن) ، علی رضا محمدی کمال آبادی ، علی رضا منصوری (محمد رضا) ، علی شفیعی نیک آبادی ، علی شفیعی نیک آبادی ،

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :1962
بازدید دیروز :27815
کل بازدید :2926497
تعداد کل یاداشته ها : 1327
103/9/6
12:46 ص
مشخصات مدیروبلاگ
 
محمود صادقی[143]

خبر مایه
پیوند دوستان
 
به سوی فردا قائم رایانه دارالقرآن الکریم آسمان شهر سلام وبلاگ گفتگو با زرتشتیان •°•°•دختـــــــــــرونه هـــای خاص مــــــــــــن•°•°• حافظه برتر ایران وجهان *علیرضا محمدی کمال آباد موسسه فرهنگی قرآن و عترت هم اندیشی دینی سارا احمدی ashegh وبلاگ گروهیِ تَیسیر محقق دانشگاه ارمغان تنهایی افق سرباز حریم ولایت جیغ بنفش در ساعت 25 .:شاه تورنیوز:. ܓ✿ دنـیــــای مـــــــن Hunter حسن آبادی ها استخدامی ها تینا!!!! عرفان وادب وبلاگ شخصی مرتضی صادقی جامع ترین وبلاگ خبری هیئت حضرت زهرا(س)شرفویه خاطرات یک حسن‏ آبادی آرایشگاه بانوان شهر حسن آباد گل آتیمیس موسسه خیریه امام حسن مجتبی(ع) شهرداری و شورای شهر حسن آباد طایفه آقاربیع کلبه آفتاب ثقلین دانشگاه پیام نور پاتوق بچه های شهرکی سکوت دل مجموعه فرهنگی اباصالح(ع) نماز دبیرستان شهید مطهری مجموعه فرهنگی صادق آل محمد(ص) خبری امروز سایت گفتگو با زرتشتیان سیان جرقویه کتابخانه حسن آباد گیاه پزشک جوان طلاب جوان حسن آباد شهر ورزنه گوناگون بازرگانی شفیعی سوله رهروان ولایت دوست خوب درمان تضمینی زانودرد صدای باز (خوانندگان ایرانی ) پر چم های سیاه شرق هیات چهارده معصوم حسن آبادیهای مقیم اصفه تجلی طاها پدیده معماری پاراگراف عاشقانه هیات حضرت علی اصغر حسن آباد(دوازده امام ) جایی برای خنده وشادی و تفریح فروشگاه اینترنتی خرید ساعت وب سایت دکتر کامران ونیره اخوان روستای اصفهانکلاته

میرعماد. افغان ها پس از گرفتن پایتخت ایران یعنی اصفهان، شیعیان بسیاری را کشتند. دسته‏ای از آنها در سال 1136ق/1103ش با حمله به کوهپایه، عده‏ای را به قتل رساندند و تعدادی از افغان ها به روستاهای اطراف کوهپایه از جمله جشْوقان هجوم بردند. دو افغانی با میرعماد و میرجهان درگیر شدند؛ اما دو برادر، افغانی ها را کشتند (طبق نقل‌های متعدد دیگر، دو برادر، یک افغانی را کشتند) و شبانه نشانه‏های سیادت را از خود دور (طبق مدارک رسیده، هدف اصلی افغان‌ها کشتن سادات نبود. حتی اهل‏سنت افغانستان نه تنها با سادات شیعه دشمنی ندارند بلکه به آنها احترام می‏گذارند و چون افغانستان کمتر تحت تأثیر دیگر فرهنگ‌ها قرار گرفته اگر در آن زمان نسبت به سادات کینه داشتند، اکنون نیز تا حدودی همان روحیه باقی بود) و از جشوقان فرار کردند و تا سال های زیاد کسی از آنها خبر نداشت.
پس از ده سال که هیچ خبری نشد، بستگانشان با یقین به کشته شدن آنها، اموالشان را میان وارثان تقسیم کردند و در شجره‏نامه‏ها از آنها به عنوان مفقودالاثر یاد کردند.
سال 1191ق/1156ش یعنی حدود 55 سال بعد، دو تن از پسرعموهای میرعماد و میرجهان به نام های میرافضل پسر میرمحمد پسر میرکاظم جشوقانی و سید عبدالله پسر سید حسن جشوقانی طی سفری گذرشان به حسن آباد جرقویه علیا می‏افتد. شب به خانه ی یکی از آشنایانشان می روند و در آن خانه با شخصی به نام کربلایی باقر آشنا می‏شوند. او و پدرش در حسن آباد به دنیا آمده بودند اما پدربزرگش جشوقانی و معروف به «میرعماد جشوقانی» بود.
میرافضل، که بزرگ‏تر از سید عبدالله بوده، در باره ی میرعماد می‏پرسد. جواب می‏دهند: پنجاه، شصت سال پیش، میرعماد با برادرش میرجهان به حسن آباد آمدند و خود را جشوقانی معرفی کردند و در اینجا به کسب و زراعت مشغول شدند. پس از یک سال میرعماد در اینجا ازدواج کرد و با برادرش در یک خانه زندگی می‏کردند. (طبق گواهی برخی سالمندان محمدآباد در سال 1344ق/ 1304ش از قول اجدادشان، میرجهان و میرعماد پس از فرار، در میان راه از هم جدا شدند و میرجهان مستقیماً به محمدآباد رفت و در گواهی تعداد زیاد از آنها سکونت میرجهان در حسن‏آباد ذکر نشده است. (ر. ک: سبیکة البیضاء، ص ‏107ـ 115) ظاهراً گواهی این عده معتبرتر است؛ زیرا تعدادشان بیشتر است و اهل محمدآباد بوده‏اند؛ اما مطالب بالا از زبان یک روحانی در روستایی در اطراف جشوقان است که از گذشتگان شنیده و در همان سال گفته است.) میرعماد که چند پسر داشت، از دنیا رفت و پس از درگذشت او میرجهان به محمدآباد جرقویه سفلی مهاجرت و در آنجا ازدواج کرد و تا زنده بود، به پسرهای برادرش سر می‏زد.
میرافضل با شنیدن این سخنان به گریه می‏افتد. میرافضل می‏پرسد: چرا کربلایی باقر شال سیادت نبسته؟ جواب می‏دهند: او سید نیست. میرافضل می‏گوید: اولاً، کلمه ی «میر» همراه نام جد او لقب مخصوص سادات است. ثانیاً، میرعماد و میرجهان پسرعموهای ما دو نفر بودند و از ترس افغانی ها فراری شدند و تاکنون خبری از آنها نبود.
میرافضل و سید عبدالله با خودداری از ادامه ی سفر، کربلایی سید باقر را با تعدادی از اولاد میرعماد به جشوقان می‏برند. در آنجا با تجلیل و احترام عمامه ی سیادت بر سر آنها می‏گذارند. پس از آن به حسن آباد بازگشته در مجلس باشکوهی، بقیه ی اولاد میرعماد را به لباس سیادت در می‏آورند.
پس از این قضیه به محمدآباد هم می روند اما اولاد میرجهان از آنها استقبال نمی ‏کنند و افسرده‏خاطر به جشوقان بر می‏گردند. (ر. ک: سبیکة البیضاء، ص 39 ـ 47)
آقای سید حسین حسینی (م 1390ش) ـ فرزند میرزاآقا فرزند سید ابراهیم ساکن احمدآباد ـ به اینجانب گفت:
«حاج سید جلال فاطمی (برادر حاج سید محمدرضا طباطبایی) در سفری به احمدآباد به منزل پدرم آمد و من هم در آن مجلس حضور داشتم. وقتی سخن از میرعماد به میان آمد، ایشان گفت: پس از تسلط افغان ها میرجهان و میرعماد یک افغانی را کشتند و فرار کردند. میرجهان به محمدآباد و میرعماد به حسن آباد رفت و مدتی در قلعه ی طُدوش در نزدیکی دژکوه، مخفیانه زندگی می‏کرد. پس از رفتن افغان ها از ایران، وارد ده شد و به زندگی عادی ادامه داد.»
حاج سید جلال این قضیه را چندین سال، پیش از چاپ کتاب سبیکة البیضاء گفته؛ زیرا این کتاب در سال 1339ش چاپ شد و حاج سید جلال در سال 1333ش از دنیا رفت. بنابر این سخن او به نقل از این کتاب نبوده است.
آیت‏الله میرجهانی در مورد تحقیقاتش در حسن آباد می‏نویسد:
«حرکت حقیر به قریه ی حسن آباد جرقویه مصادف روز سوم شهر ربیع‏الثانی سال 1344ق/1304ش بود. صبح از محمدآباد حرکت و دو ساعت به غروب آن روز باقی مانده بود که وارد قریه ی حسن آباد شدم و بر آقای حاج سید رضا طباطبایی ـ که قبلا سابقه ی آشنایی با ایشان نداشتم و بعد فهمیدم که از اولاد میرعماد و یکی از بنی‏اعمام است ـ وارد شدم و نام‏برده از ملاکین و متنفّذین آن حدود به شمار می رود.
دو روز در حسن آباد مهمان ایشان بودم و حقیقتاً پذیرایی مفصّلی هم از اینجانب نمودند وکاملاً با ایشان و برادر ایشان آقای حاج سید جلال مأنوس شدیم.
ضمناً در موضوع میرعماد و میرجهان مذاکره به میان آورده و قضایا را برای ایشان شرح دادم. ایشان کاملاً اظهار بی‏اطلاعی کردند ولی اظهار داشتند که میرعماد جد ما بوده و قبر او هم در قبرستان حسن آباد موجود است و سنگ لوح هم دارد. ولی راجع به فرار او از جشْوقان و آمدن او با برادرش به حسن آباد هیچ اطلاعی ندارم.
از ایشان پرسیدم که: آیا شجره‏نامه‏ای دارید؟ گفت: آری. از ایشان درخواست کردم که شجره‏نامه ی خود را به من نشان دهند؛ عذر آورده که: فعلاً در دست رس نیست؛ بعدها کاوش می‏کنم و آن را پیدا نموده سوادش (رونوشتش) را برایتان می‏فرستم. دیگر ندانستم که آیا ایشان شجره‏ای داشتند و نخواستند ارائه بدهند یا اصلاً شجره‏ای نداشتند.
به هر تقدیر از مسافرت به حسن آباد نتیجه‏ای نگرفتم الا این که محقّقاً دانستم قبر میرعماد نام در حسن آباد موجود است و اولاد و ذراری هم در آنجا دارد، حتی آن که به اتفاق حاج سید رضا بر سر قبر او رفته و فاتحه‏ای هم خواندم و لوح روی قبر، سنگ سیاه رنگی بود که وفات میرعماد را روی آن نقش کرده بودند.» (سبیکة البیضاء، ص 50 ـ 51)
شجره نامه های میرعماد و میرجهان
شجره‏نامه ی میرعماد از قابل اعتمادترین شجره‏نامه‏ها است؛ زیرا در میان اجداد او نقیب های متعدد بودند که سرپرستی سادات و ثبت اسم آنها از وظایفشان بوده است و نیز بعضی از علما و بزرگان، اجدادشان با اجداد میرعماد یکی می‏شود و آنها به حفظ شجره ی خود اهمیت می‏دادند. از جمله ی آنها ابواسماعیل ابراهیم بن ناصر (م ح 479) نویسنده ی کتاب پرارزش منتقلة الطالبیه است. جد چهارم او جد میرعماد نیز می باشد. (ر. ک: مقدمه‌ی منتقلة الطالبیه، ص 31 ـ 32. این کتاب با عنوان مهاجران آل ابوطالب ترجمه شده است.) ظاهراً معتبرترین نسب نامه ها برای سادات طباطبایی است.
آیت‏الله میرجهانی موفّق به یافتن دو شجره‏نامه برای میرجهان و میرعماد شد.
الف) شجره‏نامه ی اول: آن را میرکاظم پدربزرگ میرعماد نوشت. سپس در سال 1212ق/1177ش سید میرعلی طباطبایی زواره‏ای از روی آن استنساخ کرد و چند تن در سال 1239ق/1202ش تأیید کردند که برابر اصل است. سال 1377ق/1336ش این نسب‏نامه به دست آیت‏الله میرجهانی رسید و ایشان پس از استنساخ و تأیید علما، آن را چاپ و منتشر کرد. در کنار «میرعماد» می‏خوانیم:
«اولاد میرعماد در حسن آباد جرقویه علیا توابع اصفهانند و خودش در حسن آباد وفات کرده و در آنجا مدفون است.»
در کنار «میرجهان» این نوشته به چشم می‏خورد:
«مدفون در محمدآباد جرقویه سفلی در زمان فتنه افغان در اصفهان و اطراف، مفقودالاثر و فراری. از او و برادرش میرعماد اثری معلوم نبود تا آن که در سنین اخیره کشف شد اولاد میرعماد در حسن آباد جرقویه‏اند و خودش در آنجا وفات یافته و به همّت بعضی از بنی‏اعمام آنها شناخته شدند و برگشتند به لباس سیادت و میرجهان در محمدآباد جرقویه ساکن شده و وفات یافته و اولاد او در آنجا به لباس خارج از سیادت زندگی می‏کنند وکوتاهی از خود ایشان شد که به همین حال باقی مانده‏اند و میرجهان در آنجا سه پسر پیدا کرده: یکی میرافضل و یکی میرمقیم و یکی میرحاج. میرحاج بلاعقب و از آن دو پسر دیگر، اعقاب زیاد است؛ در محمدآباد ساکنند.»
در کنار «میرقاسم الجشوقانی» نوشته شده:
«...این سواد (رونوشت) از روی شجره‏نامه اولاد میرافضل ولد میرکاظم برداشته شد که نسخه اصل آن به خط علامی میرکاظم بن میرفاضل بن السید میرقاسم العلامه القهپائی استنساخ گردید به تاریخ یازدهم ذی‏قعده سنه یک هزار و دویست و دوازده هجری قمری ـ سنه 1212 ـ در جشوقان در منزل عموزاده والامقام میر سید مرتضی ولد میررفیع ولد میرمحمدرضا ولد میررفیع‏الدین محمد. و انا اقل السادات سید میرعلی بن میرمحمدعلی ... الطباطبائی الزّوارهی.»
ب) شجره‏نامه ی دوم: چند نفر تأیید کرده‏اند که برابر اصل است و یکی از امضاکنندگان، آخوند ملامحمد بن محمد رسول کاشانی ـ شاگرد خاص حجت‏الاسلام شفتی ـ است و تاریخ امضای او 1258ق/1221ش می‏باشد. در کنار «میرجهان» این عبارت به چشم می‏خورد:
«مفقود الاثر در سال فتنه افغان در اصفهان با برادرش میرعماد از جشوقان کوهپایه اعمال اصفهان فراری و مخفی و متواری شدند. مسموع شد به سمت کرکوه (جرقویه) رفته‏اند. هنوز اثری از آنها نیست.»
یادآوری:
در هردو شجره نامه اشتباهاتی وجود دارد که در کتاب شاخه ای از سادات طباطبایی توضیح دادیم.
                                  سید حسن فاطمی موحد
ر.ک: «شاخه ای از سادات طباطبایی» و «میرجهان»